یک شرکت ترجمهٔ بریتانیایی این کلمه را جزو دهتا از سختترین کلمات انگلیسی برای ترجمه دانسته است.
اولین بار هوراس والپول (en) (۱۷۱۷–۱۷۹۷) نویسنده انگلیسی در سال ۱۷۵۴ میلادی در نامهای خطاب به هوراس مان (en) در فلورانس از این کلمه استفاده کرد و مینویسد که این واژه را با تکیه بر افسانهٔ ایرانی «سه شاهزاده سرندیپ» (اثر نویسندهٔ پارسیگوی امیرخسرو دهلوی) نوشته است، داستانی که قهرمانانش دائماً چیزهایی کشف میکنند که به دنبالش نبودهاند. واژهٔ «سرندیپ» نام فارسی سری لانکا است.
ویلیام بوید واژهٔ زمبلانیتی (به انگلیسی: zemblanity) را برای اولینبار به عنوان متضاد واژهٔ «سرندیپیتی» به کار برده است، به معنی دست پیدا کردن به یافتههای منفی قابل انتظار. این واژه برگرفته از نام نوایا زملیا است.
واژهٔ دیگر بهرامدیپیتی (به انگلیسی: Bahramdipity) است که برگرفته از نام و شخصیت بهرام گور است به آن صورتی که در داستان سه شاهزاده سرندیپ بیان شده. این واژه به معنی از بین بردن رویدادها و یافتههای سرندیپیتیایی توسط افراد صاحب قدرت است.
سَندباد که به گونه سنباد هم نوشته میشود در فارسی پهلوی به معنای نیروی اندیشه همچنین به معنی بادی است که از سوی رود سند بوزد. ولی جدا از این معنا سندباد بیشتر یک چهره داستانی کهن ایرانی است که از او به همراه لقب سندباد دریایی، سندباد دریانورد یا سندباد بحری نام برده شدهاست. داستان سندباد را از دوره ساسانی میدانند. این داستان در قصههای هزار و یکشب هم گنجانده شده و به میان عربها هم راه یافتهاست و اروپاییان آن را از ایشان گرفتهاند. داستان سندباد امروزه سوژهٔ چندین فیلم سینمایی و پویانمای گوناگون در جهان شدهاست.
احتمالاً در نیمهٴ اول سدهٔ نهم میلادی سلیمان تاجر، دریانورد ایرانی به خاور دور سفری کرد و شرح سفر وی در ۸۵۱ میلادی به وسیلهٴ مؤلف ناشناسی نوشته شد. این قدیمترین گزارش به زبان عربی از چین و بسیاری از نقاط ساحل اقیانوس هند است. بعدها مسلمان دیگری به نام ابن وهب در ۸۷۰ به چین سفر کرد و ابوزید (نیمهٴ اول سدهٴ دهم میلادی) شرح سفر او را نوشت. از این سفرها که بهطور غریبی مؤید روایات کهن بودند، تدوین مجموعهای از قصهها پیرامون نام سندباد بحری شکل گرفت.